کد مطلب:26635
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:20
در اين دوره وانفسا كه از هر طرف مغرضين و نااهلان و دشمنان عليه اسلام و علماي اسلام تبليغ ميكنند و در اذهان عمومي ايجا شبهه مينمايند، چگونه ميتوان حق را از باطل تشخيص داد؟ از كجا بدانيم فلاني حق است و فلاني باطل؟
امام اميرالمؤمنين(ع) فرمود: لا يعرف الحق بالرجال اعرف الحق تعرف اهله؛ حق با افراد شناخته نميشود. حق را بشناس، سپس اهل آن را شناسايي كن(1)؛ يعني نبايد فرد با افرادي كه و يا جناحي را محور و معيار حق دانست گفت: چون فلاني معتقد و طرفدار فلان مسلك، فلان گروه و جناح است، معلوم ميشود آن مسلك حق است. ابتدا بايد حق را شناخت و ويژگيهاي آن را به دست آورد، سپس فرد يا افراد و جناح با آن سنجيده شوند. چنانچه واجد مشخصات و ويژگيهاي حق بودند، برحقند وگرنه باطلند.
1 - در قرآن براي بندگان خاص و مخلص خدا ويژگي هايي ذكر شده كه عبارت است از: متكبر و مغرو نيستند، بلكه متواضع اند و تواضع كليد ايمان است.
2 - حليم و بردبارند؛ در مقابل جُهّال و كساني كه به آنها ريش خنده زده و مسخره ميكنند، زود از كورهدر نميروند بلكه بردباري ميكنند.
3 - عبادت شان آغشته به تظاهر و ريا نيست؛ درتاريمي شب كه همه چشمها در خوابل است و جايي براي ريا و تظاهر وجود ندارد، خواب خوش را بر خود حرام كرده و به ذكر خدا و قيام و سجود در پيش گاه عظمت او روي ميآورند.
4 - از مجازات و كيفرهاي اخروي خوف و هراس دارند. به همين علت مرتكب گناه و كارهاي زشت نميشوند.
5 - از هر گونه افراط و تفريط در كارها به خصوص در انفاق منزه هستند، در انفاق نه اسراف ميكنند و نه سخت گير و سمجند.
6 - موحد خالص هستند؛ و از نظر اعتقاد تنها حضرت حق را واجب الوجود بالذات ميدانند و از نظر عمل تنها تابع مقررات و اوامر و نواهي الهي ميباشند.
7 - دست شان به خون بي گناهان آغشته نشده است.
8 - دامان و عفت شان آلوده نيست؛ و هرگز به ناموس ديگران تجاوز نميكنند.
9 - به حقوق ديگران احترام گذاشته؛ و آن را حفظ ميكنند و هرگز حق كشي نكرده و شهادت باطل نميدهند.
10 - براي آيات پروردگار داراي چشماني بينا و گوشهاي شنوا هستند.
11 - به تربيت فرزند و خانواده خود توجه خاصي داشته و خود را در برابر آنان مسئول ميدنند.
12 - تنها در كر اين نيستند كه گليم خود را از آب بكشند. بلكه سعي دارند غريق را نجات دهند. به تعبير ديگر: آنها فقط دعا نميكنند كه بر جاي بزرگان تكيه زنند و خود را رهبر و پيشواي مردم بدانند، بلكه اسباب بزرگي و پيشوايي را آن گونه فراهم ميكنند كه صفات شايسته يك رهبر راستين را داشته باشند.(1)
وقتي فهميد كه بعضي از مشخصات بندگان شايسته خدا اين است، آن گاه مردم را با آن ميسنجد. اگر واجد آن صفات بودند، برحقند وگرونه باطلند. و يا مثلاً در عرصه سياسي - اجتماعي وقتي فهميد طبق فرموده پيامبر اكرم(ص) علي مع الحق و الحق مع علي؛(2) علي(ع) همراه حق و حق همراه علي(ع) است؛ يعني علي (ع) محور حق است. آن گاه در مقام عمل و موضعگيري از افرادي تبعيت ميكند و آنان را بر حق ميداند كه پروانهوار گرد شمع وجود امام علي و آل اطهار او (ع) ميگردند و همه چيز را فداي او ميكنند، و از افرادي دوري ميكند و آنها را باطل ميداند كه با علي و آل علي(ع) دشمني دارند. در زمان ما هم اگر بداند و توجه كند حضرت امام زمان(ع) فرموده:درعصرغيبت فقهاي جامع الشرايط خلفاء وكلاء و حجت من بر مردم هستند و من هم حجت الله هستم(3)؛ يعني همان طور كه من حجت خدا و محور حق و باطلم، جانشين من هم چنين خواهد بود.!
آن گاه در مقام عمل و موضعيگيري در اين دوره وانفسا راهي و خطي و نهادي و افرادي را حق ميداند كه رهبري و ولي فقيه از آن حمايت ميكند. به تعبير ديگر در اين عصرو زمانه محور حق، رهبري است و محور باطل مخالفان او.
پينوشتها:
1 - فرقان (25) آيات 63 - 74.
2 - ينابيع المودة، ص 90، طبق نقل كتاب جهان بيني امامت، از كتب مراكز تربيت معلم، ص 41.
3 - شيخ مرتضي انصاري، مكاسب؛ شيخ صدوق، كمال الدين، طبق نقل كتاب جهان بيني امامت، از كتب درسي مراكز تربيت معلم، ص 160.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.